بهاربهار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

حس مادرانه

حس قشنگ مادری

ماجرای واکسن شش ماهگی و سوراخ کردن گوش دختر عزیزمن

دختر قشنگم دیروز که رفتم واکسنت رو زدم قرار شد ازین ب بعد هم مولتی ویتامین بهت بدم هم آهن و بخاطر واکسنت هم استامینوفن بدم. وقتی واکسنتو زدم رفتم گوشات رو هم سوراخ کردم که البته الان خیلی ناراحتم که چرا اذیتت کردم. وقتی گوشت رو سوراخ کرد خیلی گریه کردی و من خیلییییییی اعصابم خورد شد که تو یه روز دوتا کاری ک باعث اذیت شدنت میشه رو انجام دادم. اون روز حالت زیاد خوب نبود و یه کم تب داشتی و پات درد میکرد و اون پات رو ک واکسن زدن رو زیاد تکون نمیدادی و من خیلی ناراحتت بودم. بیقراری خیلی میکردی دیروز همش نق زدی و گریه کردی. دیشب همش بالا سرت بودم و پاشویت میکردم و بهت یواش یواش شیر میدادم که تبت بالاتر نره و بیاد پایین. خداروشکر صبح تبت پایین تر ا...
30 مرداد 1394

پایان شش ماهگی بهارم

سلام دختر عزیزم بهارم. دیروز 29مرداد94 شش ماهگی تو تموم شد و دارد مرحله جدیدی از زندگی شدی. بزرگتر شدی خانمم. کوچولوی عزیزم. دختر عزیزتر از جونم. این روزها ماشالله خیلی شیطون شدی و همش قلت میزنی و بازی میکنی و چیزای جدید رو میخوای کشف کنی. وقتی یه چیز جدید بهت نشون میدم انقدر ذوق میکتی و خوشحال میشی که حد نداره. این روزها تا میبینی ما سر سفره داریم غذا میخوریم میای سفره رو میکشی و میخوری. همش به ما نگاه میکنی و ماهم خیلی ناراحت میشیم ک تو نمیتونی با ما غذا بخوری و میترسیم دلت آب بیفته چون هی میخوای عهذا رو بگیری و دهنت رو باز میکنی میای سمت غذا. یا میوه یا هرچیز دیگه مثل چای..... الان ک شش ماهت تموم شد هفته اول باید بهت فرنی آردبرنج بدم. دیر...
30 مرداد 1394

اولین روز دختر بهار خوشگلم

دختر یعنی عشق یعنی محبت یعنی مهر یعنی تو بهارم. بهار عزیزم چقدر امروز خداروشکر کردم که تو این روز بزرگ منم دختر دارم و تو برام همه کسی.... عزیزم روزهام رو با تو سپری میکنم و بهت میگم که عاشقانه دوستت دارم. تو بهترین دختر دنیایی. شیرین عسل من.                امشب بابایی برات کادوی روز دختر گرفت و کلی هم ذوق کردیم ک ما هم دختر داریم . تو هم خیلی از کادوت خوشت اومد.  اینم عکس کادوی روزدختر بهار زندگیمون..... استخر توپ
25 مرداد 1394

عکس بهار مادره

اینم چند تا عکس از عشقم. البته خیلی ازت عکس میندازم و میخوام از لحظه به لحظه بچگی هات خاطره داشته باشم اما اینجا بعضی هاشو میذارم.      راستی تو کودک مادری... یادت نره کودکم.!!!!!                                       ...
6 مرداد 1394

دختر شیطون مامان

بهار قشنگم... تو انقدر خوب و شیرینی ک من واقعا نمیدونم چطور از خدا تشکر کنم بخاطر اینکه تورو بهم داد. بهارم روزها از پس هم میگذره و من با تو و کنار تو خوشم و دلم بوجود تو دلگرمه و با تو آرامش میگیرم. تو انقدر ناز و قشنگ و دوست داشتنی هستی ک قابل توصیف نیست. هرچقدر هم شیطونی کنی و اذیت کنی به چشمم نمیاد .  و اتفاقا دوست دارم دختر باهوش و شیطون باشه. تازگیا واقعا شیطون شدی. دیگه داری راحت غلت میزنی و همش مواظبتم یه وقت سرت اینور اونور نخوره.  موقع خواب یه کم اذیت میکنی و باید حتما پستونک بذارم دهنت و برات آهنگ لالایی بذارم تا بخوابی بعد شیر میخوری.  خلاصه دختر نازم از وقتی تو اومدی تو زندگیم  تحمل خیلی چیزا بدام راحت تره. و...
6 مرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حس مادرانه می باشد